هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از بیتوجهی معشوق به عاشق شکایت میکند و از رنجهای عشق و دوری مینالد. او از تندخویی و بیمهری معشوق گلایه کرده و بیان میکند که با وجود فداکاریهایش، معشوق به او توجهی ندارد. شاعر همچنین از طولانی بودن شب فراق و دشواریهای راه عشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و شکایت از معشوق ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۲۳
صنما بجان نثاران ز چه رو نظر نداری
ز رسوم دلبری هیچ مگر خبر نداری
سر ما و شور عشقت، دل ما و نور عشقت
خبر از ظهور عشقت چکینم اگر نداری
عجب است تند خوئی ز توایکه خوبروئی
تو مگر بدین نکوئی هنر دگر نداری
جگرم ز آتش عشق کباب شد ولیکن
تو ز ناز و کبریائی هوس جگر نداری
سر عاشقان ز سودای تو بر بدن گران است
تو ز بسکه سر گرانی نظری بسر نداری
بدر تو سر سپردم به امید سرپرستی
تو چرا تفقدی از من در بدر نداری
چه غبار راه، سر گرد شدم بگرد کویت
چه نسیم در گذشتی و به من گذر نداری
شب غم دراز و از دامن دوست دست کوته
چه شب است ای شب تیره مگر سحر نداری
ره عشق مفتقر می طلبد تن بلاکش
تو به این شکستگی طاقت این سفر نداری
ز رسوم دلبری هیچ مگر خبر نداری
سر ما و شور عشقت، دل ما و نور عشقت
خبر از ظهور عشقت چکینم اگر نداری
عجب است تند خوئی ز توایکه خوبروئی
تو مگر بدین نکوئی هنر دگر نداری
جگرم ز آتش عشق کباب شد ولیکن
تو ز ناز و کبریائی هوس جگر نداری
سر عاشقان ز سودای تو بر بدن گران است
تو ز بسکه سر گرانی نظری بسر نداری
بدر تو سر سپردم به امید سرپرستی
تو چرا تفقدی از من در بدر نداری
چه غبار راه، سر گرد شدم بگرد کویت
چه نسیم در گذشتی و به من گذر نداری
شب غم دراز و از دامن دوست دست کوته
چه شب است ای شب تیره مگر سحر نداری
ره عشق مفتقر می طلبد تن بلاکش
تو به این شکستگی طاقت این سفر نداری
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.