هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از بیعدالتی و نبود دادگری شکایت میکند و از وضعیت نابسامان خود و جامعه مینالد. او از خداوند طلب کمک میکند و مخاطب را به تلاش برای رسیدن به حقیقت و رهایی از دامهای دنیوی تشویق میکند. همچنین، شاعر به زیباییهای معنوی و ارزشهای والا اشاره میکند و از همنشینی با افراد ناشایست ابراز ناخرسندی میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۲۶
دارم ای دوست ز بیداد تو فریاد بسی
چکنم چون نبود دادگر دادرسی
بخت آشفته نخفته است که گردد بیدار
مرده هرگز نشود زنده ببانگ جرسی
طبع، افسرده و دل مرده و تن آزرده
بار الها برسانم به مسیحا نفسی
ای به بازیچه ز اقلیم حقیقت شده دور
جهد کن تا که به مردان طریقت برسی
مرغ گلزار بهشتی تو، بزن بال و پری
تا بکی شیفتۀ دانه و آب و قفسی
طوطی عالم اسراری و شیرین گفتار
حیف باشد که تو با زاغ و زغن هم نفسی
تا بکی سر به گریبان طبیعت داری
چند در دامنۀ دام هوا و هوسی
مفتقر سایۀ سلطان هما را بطلب
ورنه در مرحلۀ عشق کم از خر مگسی
چکنم چون نبود دادگر دادرسی
بخت آشفته نخفته است که گردد بیدار
مرده هرگز نشود زنده ببانگ جرسی
طبع، افسرده و دل مرده و تن آزرده
بار الها برسانم به مسیحا نفسی
ای به بازیچه ز اقلیم حقیقت شده دور
جهد کن تا که به مردان طریقت برسی
مرغ گلزار بهشتی تو، بزن بال و پری
تا بکی شیفتۀ دانه و آب و قفسی
طوطی عالم اسراری و شیرین گفتار
حیف باشد که تو با زاغ و زغن هم نفسی
تا بکی سر به گریبان طبیعت داری
چند در دامنۀ دام هوا و هوسی
مفتقر سایۀ سلطان هما را بطلب
ورنه در مرحلۀ عشق کم از خر مگسی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.