هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی مانند گذر از دنیای مادی، جستجوی حقیقت، آزادی روح از قیدوبندهای دنیوی، و رسیدن به معرفت و تجلی الهی می‌پردازد. شاعر از مخاطب می‌خواهد تا از تعلقات دنیوی مانند تن، خانواده و ثروت گذر کند و به سمت حقیقت و معرفت حرکت نماید. همچنین، بر اهمیت خلوت‌گزینی، پاکسازی دل و تلاش برای رسیدن به معرفت تأکید دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲۸

گر سوی ملک عدم باز بیابی راهی
شاید از سر وجودت بدهند آگاهی

تو گر از چاه طبیعت بدر آئی بیرون
یوسف مملکت مصری و صاحب جاهی

در ره مصر حقیقت که هزاران خطر است
نیست چون چاه طبیعت به حقیقت چاهی

تا به زندان تن و بند زن و فرزندی
تو و آزادگی از ماه بود تا ماهی

کنج خلوت بطلب گنج تجلی یابی
دولت معرفت از فقر بجو، نز شاهی

زنگ دل را به یکی قطرۀ اشگی بزدای
بصفا کوش اگر جام جهان بین خواهی

چشمۀ آب بقا در خور اسکندر نیست
همتی کن که کند خضر ترا همراهی

روی در شاهد هستی کن و چون شمع بسوز
ورنه گر کوه شوی باز نیرزی کاهی

مفتقر بندۀ درگاه ولایت شو و بس
نیست در ملک حقیقت به از این درگاهی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.