هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه، بیانگر تجربه‌های روحانی و عشق الهی است. شاعر از عشق به معانی والا و ملکوت سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که این عشق نه تنها او را شهره آفاق کرده، بلکه به او بقا و عزت بخشیده است. او از دردها و رنج‌های عشق شکایت می‌کند، اما در عین حال، این دردها را مایه راحت جان خود می‌داند. شاعر به دنبال آرامش در خلوت حقیقی و قصر شه مطلقی است و اعلام می‌کند که بدون عشق الهی، جان و جهان برای او بی‌معناست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به درد و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰

گشت مسلم ز عشق ملک معانی مرا
شهره آفاق کرد عشق نهانی مرا

از مدد شاه عشق ملک بقا یافتم
کی بفریبد کنون ملکت خانی مرا

غرقه دریا شدم لاجرم از بهر آب
هیچ نباید کشید رنج اوانی مرا

درد و جراحات عشق کم مکن از جان من
ای که بهنگام درد راحت جانی مرا

از که بود عزتم گر تو ذلیلم کنی
کیست که خواند بخویش گر تو برانی مرا

از کرم دیگران رنج روانم رسید
با همه فقر و الم گنج روانی مرا

خلوت خاص حقی قصر شه مطلقی
ای دل اهل صفا قبله از آنی مرا

نیست مرا حاصلی بی تو ز جان و جهان
ای که بلطف و کرم جان و جهانی مرا

آنچه بدانم توئی قبله جانم توئی
نیست بجز سوی تو دل نگرانی مرا

از غمت ایماه من پیر شدم چون حسین
آه که آمد بشب روز جوانی مرا
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.