هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق به معشوق و جستجوی معنویت سخن می‌گوید. شاعر از دل پر از خیال یار، تجلی نور معشوق، و ناتوانی اغیار از درک این عشق می‌گوید. همچنین به مفاهیمی مانند رحلت، جنت، و خدمت به یار اشاره می‌کند و تأکید دارد که عشق حقیقی بی‌نقص نیست و همواره با رنج همراه است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰

من دلی دارم که در وی جز خیال یار نیست
خلوت خاص است و این منزلگه اغیار نیست

از تجلی رخش آفاق پر انوار شد
لیک اعمی را خبر از تابش انوار نیست

ذره ذره ترجمان سر خورشید است لیک
در جهان یک خورده دان واقف اسرار نیست

کوس رحلت زد سحرگه قافله سالار عشق
آه از این حسرت که بخت خفته ام بیدار نیست

آخر ای رضوان مرا با قصر جنت کم فریب
عاشق دیدار او قانع بدین دیوار نیست

خویشتن دیدن بود در راه حق ترک ادب
بی ادب را در حریم عزت او بار نیست

چند میگوئی کمر از بهر خدمت بسته ام
دیدن خدمت بنزد یار جز زنار نیست

نوش شربتهای وصلش نیست بی نیش فراق
هیچ خمری بی خمار و هیچ گل بیخار نیست

چون حسین آنکس که عمرش نیست صرف عشق دوست
آنچنان کس هیچ وقت از عمر برخوردار نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.