هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و عشق شدید شاعر به معشوق است. او معشوق را سرمایه حیات و خورشید کائنات می‌خواند و از هجران و فراق او می‌نالد. شاعر از عشق معشوق به عنوان بلایی شیرین یاد می‌کند و اشک‌هایش را به رود فرات تشبیه می‌نماید. در پایان، از بی‌وفایی معشوق گله کرده و آرزوی وصال پس از مرگ را دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند فراق، مرگ و بی‌وفایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۸

ای لعل دلپذیر تو سرمایه حیات
ای روی بی نظیر تو خورشید کائنات

رفتی ز پیش دیده و مردم ز هجر تو
آری فراق روح بود موجب ممات

چندان گرفت آتش عشقت دلم که شد
با دل بلای عشق تو بس خوشتر از نجات

از عشق تست درد خوش آینده چون دوا
وز دست تست زهر گوارنده چون نبات

در آرزوی دیدن رویت همی شود
هر دم ز چشمه های دو چشمم روان فرات

چشم مودت از تو ندارم از آنکه تو
چون دهر بیوفائی و چون عمر بی ثبات

بوی وفا رسد بمشام وصال من
گر بگذری بتربت من از پس وفات

تا چند از فراق تو سوزد دل حسین
ای سرو ماه پیکر و حور ملک صفات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.