۲۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸

ای لعل دلپذیر تو سرمایه حیات
ای روی بی نظیر تو خورشید کائنات

رفتی ز پیش دیده و مردم ز هجر تو
آری فراق روح بود موجب ممات

چندان گرفت آتش عشقت دلم که شد
با دل بلای عشق تو بس خوشتر از نجات

از عشق تست درد خوش آینده چون دوا
وز دست تست زهر گوارنده چون نبات

در آرزوی دیدن رویت همی شود
هر دم ز چشمه های دو چشمم روان فرات

چشم مودت از تو ندارم از آنکه تو
چون دهر بیوفائی و چون عمر بی ثبات

بوی وفا رسد بمشام وصال من
گر بگذری بتربت من از پس وفات

تا چند از فراق تو سوزد دل حسین
ای سرو ماه پیکر و حور ملک صفات
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.