هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه به توصیف عشق و دلدادگی شاعر به معشوق میپردازد. شاعر از زیبایی بینظیر معشوق، دیوانگی ناشی از عشق، و بیتوجهی به ملامت دیگران سخن میگوید. او خود را اسیر عشق معشوق میداند و تنها راه نجات را در دستگیری معشوق میبیند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری داشته باشد.
شمارهٔ ۴۱
روئی است روی دوست که هیچش نظیر نیست
زان رو به هیچ رویم از آن رو گزیر نیست
در عشق آن پری چه ملامت کنی مرا
دیوانه چون ز عقل نصیحت پذیر نیست
آن کس که داد دست ارادت به پیر عشق
هیچش خبر ز طعنه ی برنا و پیر نیست
دارم نظر به عارض خورشید منظری
کز ماه رو به جمله جهانش نظیر نیست
آزاد بنده که شود پای بند او
برگشته طالعی که در این دام اسیر نیست
دارم ضمیر روشن و رای منیر از آنک
جز مهر روی دوست مرا در ضمیر نیست
با تاب آفتاب رخش روز و شب مرا
حاجت به مهر انور و بدر منیر نیست
تا تا با دزد به طره عنبر فشان او
ما را هوای نکهت مشک و عبیر نیست
ای دوست دستگیر حسین شکسته را
کو را به جز تو هیچ کسی دستگیر نیست
زان رو به هیچ رویم از آن رو گزیر نیست
در عشق آن پری چه ملامت کنی مرا
دیوانه چون ز عقل نصیحت پذیر نیست
آن کس که داد دست ارادت به پیر عشق
هیچش خبر ز طعنه ی برنا و پیر نیست
دارم نظر به عارض خورشید منظری
کز ماه رو به جمله جهانش نظیر نیست
آزاد بنده که شود پای بند او
برگشته طالعی که در این دام اسیر نیست
دارم ضمیر روشن و رای منیر از آنک
جز مهر روی دوست مرا در ضمیر نیست
با تاب آفتاب رخش روز و شب مرا
حاجت به مهر انور و بدر منیر نیست
تا تا با دزد به طره عنبر فشان او
ما را هوای نکهت مشک و عبیر نیست
ای دوست دستگیر حسین شکسته را
کو را به جز تو هیچ کسی دستگیر نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.