۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵

رنجورم و شفای دلم جز حبیب نیست
کاین درد را معالجه کار طبیب نیست

چون من هزار ناله در آن کوی میکنند
گلشن شنیده ای که در او عندلیب نیست

گفت از نصاب حسن زکواتی همی دهم
مسکینم و غریب مرا چون نصیب نیست

بی دوست ناله از من شیدا عجب مدار
بی گل فغان و ناله ز بلبل عجیب نیست

ای شه غریب شهر توام پرسشی بکن
کز شاه جستجوی غریبان غریب نیست

سهل است درد هجر به امید وصل دوست
آوخ امید وصل توام عنقریب نیست

بی دوست ای حسین چه میخواهی از جهان
چون هیچ حاصلی ز جهان بی حبیب نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.