هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق به حبیب سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تنها درمان او، وصال معشوق است. او از غربت، تنهایی و ناله‌هایش می‌گوید و امیدوار است که شاه یا معشوقش به فریادش برسد. در نهایت، او جهان را بدون عشق بی‌معنا می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۵

رنجورم و شفای دلم جز حبیب نیست
کاین درد را معالجه کار طبیب نیست

چون من هزار ناله در آن کوی میکنند
گلشن شنیده ای که در او عندلیب نیست

گفت از نصاب حسن زکواتی همی دهم
مسکینم و غریب مرا چون نصیب نیست

بی دوست ناله از من شیدا عجب مدار
بی گل فغان و ناله ز بلبل عجیب نیست

ای شه غریب شهر توام پرسشی بکن
کز شاه جستجوی غریبان غریب نیست

سهل است درد هجر به امید وصل دوست
آوخ امید وصل توام عنقریب نیست

بی دوست ای حسین چه میخواهی از جهان
چون هیچ حاصلی ز جهان بی حبیب نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.