هوش مصنوعی:
این متن بیانگر درد و رنج عاشقانه و دلآشوبی است که شاعر از دوری معشوق و بیتوجهی او احساس میکند. او از نبود معشوق در زندگی خود گلایه دارد و دنیای دلش را ویران شده میبیند. شاعر به عشق الهی و گذشتن از خود برای رسیدن به معشوق حقیقی اشاره میکند و خودپرستی را مانعی در این راه میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این متن وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند فنا و نیستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین و نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۵۶
دوست از حال دل آشفتگان آگاه نیست
آه کز دست غمش ما را مجال آه نیست
باد نوروزی ز گلشن میرسد لیکن چه سود
کز گل صد برگ من بوئی بدو همراه نیست
کشور دل بی حضور او خراب آباد شد
رو به ویرانی نهد ملکی که در وی شاه نیست
ما سر کوی فنا خواهیم و ملک نیستی
اهل دل را میل خاطر سوی مال و جاه نیست
جذبه ای از کبریای عشق هرگز کی رسد
هرکه را از کوه غم رخساره همچون کاه نیست
بگذر از خویش و درآ در راه عشق او حسین
خودپرستان را قبولی چون در آن درگاه نیست
آه کز دست غمش ما را مجال آه نیست
باد نوروزی ز گلشن میرسد لیکن چه سود
کز گل صد برگ من بوئی بدو همراه نیست
کشور دل بی حضور او خراب آباد شد
رو به ویرانی نهد ملکی که در وی شاه نیست
ما سر کوی فنا خواهیم و ملک نیستی
اهل دل را میل خاطر سوی مال و جاه نیست
جذبه ای از کبریای عشق هرگز کی رسد
هرکه را از کوه غم رخساره همچون کاه نیست
بگذر از خویش و درآ در راه عشق او حسین
خودپرستان را قبولی چون در آن درگاه نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.