هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق (دوست) است که تمام وجودش را فرا گرفته و هیچ چیز دیگری برایش مهم نیست. او حتی خود را در معشوق فانی میداند و دشمنی دیگران را در برابر این عشق بیاهمیت میشمرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۷
اگر برد سوی دارالقرار ما را دوست
دلم قرار نگیرد در او مگر با دوست
مرا نه ملک جهان باید و نه باغ جنان
که نیست از دو جهانم مراد الا دوست
چنان به جان من آمیخت دوست از سر لطف
که نیست فرق ز جان عزیز من تا دوست
بدان مقام رسید اتحاد من با او
که باز می نشناسم که این منم یا دوست
ز دوست دیده ی بینا بجوی تا بینی
که هست در همه کائنات پیدا دوست
چه باک اگر همه عالم شوند دشمن ما
چو هست آن شه خوبان عهد با ما دوست
میان ما و تو جز صلح نیست ای زاهد
تو را نعیم ریاض بهشت و ما را دوست
حسین اگر همه خویشان شوند بیگانه
به جان دوست که ما را بس است تنها دوست
دلم قرار نگیرد در او مگر با دوست
مرا نه ملک جهان باید و نه باغ جنان
که نیست از دو جهانم مراد الا دوست
چنان به جان من آمیخت دوست از سر لطف
که نیست فرق ز جان عزیز من تا دوست
بدان مقام رسید اتحاد من با او
که باز می نشناسم که این منم یا دوست
ز دوست دیده ی بینا بجوی تا بینی
که هست در همه کائنات پیدا دوست
چه باک اگر همه عالم شوند دشمن ما
چو هست آن شه خوبان عهد با ما دوست
میان ما و تو جز صلح نیست ای زاهد
تو را نعیم ریاض بهشت و ما را دوست
حسین اگر همه خویشان شوند بیگانه
به جان دوست که ما را بس است تنها دوست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.