هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و از عمری که در راه علم و عقل صرف کرده ابراز پشیمانی می‌کند. او عشق را بالاتر از همه چیز می‌داند و از معشوق می‌خواهد تا راهی به سوی او نشانش دهد. شاعر همچنین از تأثیرات عشق بر خود می‌گوید و چگونه عشق، اشک و چهره‌اش را دگرگون کرده است. در نهایت، او از مستی و شیفتگی خود سخن می‌گوید و آن را نتیجه نگاه معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۶۶

بخت چون بنمود راهم جانب دلدار خود
آمدم تا سر نهم بر خاک پای یار خود

عمر من در کار علم و عقل ضایع گشته بود
آمدم تا عذر خواهم ساعتی از کار خود

سجه و خرقه مرا بی عشق او زنار بود
ساعتی ای عشق راهم ده سوی گلزار خود

چون نمی زیبد در این گلزار خار همتم
آتشی از سینه افروزم بسوزم خار خود

اشک من ای عشق لعل و روی من زر ساختی
تا تو بینی دمبدم بر روی من آثار خود

از جمال حسن جان افزای خود چون آگهی
کی بهر دیده نمائی جان من دیدار خود

تا تو بینی حسن خویش و عشقبازی ها کنی
از دو عالم کرده ای آئینه رخسار خود

گر سخن مستانه میگوید حسین از وی مرنج
چون تو مستش میکنی از نرگس خمار خود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.