هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حسین، شاعر فارسی، بیانگر سفر روحانی و عاشقانه‌ی شاعر به سوی معشوق الهی است. او از ترک دنیای مادی و پیوستن به خانقاه عشق سخن می‌گوید، جایی که عشق بر عقل و صبر غلبه می‌کند و شاعر با تمام وجود تسلیم این عشق می‌شود. او از رنج‌های راه و دوری از مال و جاه می‌گوید اما در نهایت، لطف معشوق او را در پناه خود می‌گیرد و شاعر از سرزنش‌ها و طعنه‌ها نمی‌هراسد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۵

مرا ز مدرسه عشقت بخانقاه کشید
بصدر صفه دولت ز پایگاه کشید

حدیث آتش عشقم مگر رسید به نی
که نی ز سوز درون صد هزار آه کشید

دلم چو پای ارادت نهاد در ره عشق
نخست دست تمنا ز مال و جاه کشید

کسی که بدرقه اش عشق شد بکعبه وصل
نه خوف بادیه دید و نه رنج راه کشید

شکست لشکر صبر و گریخت شحنه عقل
چو در دیار دلم عشق تو سپاه کشید

رخت بدعوی خونم نوشت خط آنگاه
دو ترک کافر سرمست را گواه کشید

تن نزار من زار شد هلاک از غم
که بار کوه نیارم به برگ کاه کشید

چه غم ز سرزنش یار و طعنه اغیار
مرا که سایه لطف تو در پناه کشید

اگر گناه بود سر بپایت افکندن
حسین دست نخواهد از این گناه کشید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.