هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌وفایی و بی‌توجهی دوست شکایت می‌کند و دردهای ناشی از هجران و غم را بیان می‌کند. او از تیر دشمن و بی‌حمایتی دوست می‌نالد و غم‌هایش را با خیال دوست تسکین می‌دهد. همچنین، اشاره می‌کند که اشک‌هایش مانند سیم و زر هستند، اما برای رفع مشکلات کافی نیستند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق مانند غم، شکایت از بی‌وفایی و هجران است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۱

دردا که دوست هیچ رعایت نمی کند
مردیم از عتاب و عنایت نمی کند

قربان تیر دشمن بدکیش گشته ام
این جور بین که دوست حمایت نمی کند

از دست هجر دیده ی غم دیده آنچه دید
جز با خیال دوست حکایت نمی کند

جانم ز دفتر غم جانان به نزد خلق
فصلی و باب هیچ روایت نمی کند

بی یار در دیار دلم شحنه ی غمش
کرد آنچه پادشاه ولایت نمی کند

دارم ز اشک و چهره بسی سیم و زر ولیک
وجهی است اینکه کار کفایت نمی کند

از دست دشمن است همه ناله حسین
ور نی ز جور دوست شکایت نمی کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.