هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از معشوقی می‌گوید که با وجود جذابیت‌هایش، باعث درد و رنج او شده است. معشوق با رفتارهایش شاعر را می‌آزارد، اما هنوز هم اثری از او در دل معشوق باقی است. شاعر از شرمساری و دوری خود پس از ابراز علاقه به معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به درک ادبیات کلاسیک فارسی دارند.

شمارهٔ ۹۳

نظر کنید که آن شهسوار می گذرد
قرار جان من بی قرار می گذرد

اگر نه قصد هلاک منش بود در دل
چنین کرشمه کنان بر چه کار می گذرد

دریغ صید نزارم از آن بزاری زار
مرا بکشت و برای شکار می گذرد

کمان کشیده کمین خسته چون کند جولان
خدنگ غمزه اش از جان زار میگذرد

هزار طایر قدسی کند ز سینه هدف
ز شوق تیر که از شست یار می گذرد

اگر چه گرد برانگیخت دردش از جانم
هنوز بر دلش از من غبار می گذرد

شد آشنا و بصد عشوه ام بخویش کشید
کنون چه بد که چو بیگانه وار می گذرد

به جرم آنکه شبی آستان او بوسید
حسین از در او شرمسار می گذرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.