هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، عشق و مستی معنوی را به تصویر می‌کشد و به رندانی اشاره دارد که در میکده‌ی عشق، از تعلقات دنیوی رسته‌اند و با باده‌ی عشق قدیم، از هستی خود گذر کرده‌اند. آن‌ها از نگاه اغیار دوری می‌کنند و در مستی و شوریدگی، به مقامات معنوی رسیده‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کهن و مفاهیم صوفیانه دارد.

شمارهٔ ۱۰۰

رندان که مقیمان خرابات الستند
از غمزه ی ساقی همه آشفته و مستند

برخاسته اند از سر مستی به ارادت
زان روز که در میکده ی عشق نشستند

تا چشم به نظاره ی آن یار گشادند
از دیدن اغیار همه دیده ببستند

زان شورش و مستی که ز هستی نهراسند
نشکفت اگر ساغر و پیمانه شکستند

از نشئه ی آن باده که از عشق قدیمست
از جوی حوادث همه یک بار بجستند

دست از همه آفاق فشاندند ز غیرت
ای دوست بیندیش که باری ز چه رستند

از ذوق بلا نوش خرابات خرابند
در شوق بلی گوی مناجات الستند

از هستی خود جانب مستی بگریزند
تا خلق ندانند که این طایفه هستند

مانند حسین از سر کونین گذشتند
با این همه از طعن بداندیش نرستند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.