۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۷

عید است و حریفان ز می عشق خرابند
ای دوست مپندار که سرمست شرابند

اسباب همه عیش در این بزم مهیاست
ارباب طرب خوشتر از این بزم نیابند

چشمان غم اندوختگان جام پر از می
دلهای جگر سوختگان نیز کبابند

علم نظر آموختن از عشق نیارند
آنها که مقید به قوانین کتابند

آهسته رو ای عمر گرامی که به پیشت
عشاق تو در باختن جان بشتابند

از دست دل و دیده ی خود اهل هوایت
گه غرقه و گه سوخته در آتش و آبند

گر تیر بلا بارد و گر سنگ حوادث
مانند حسین از در تو روی نتابند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.