هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و شراب سخن می‌گوید و از معشوق خود می‌خواهد که امروز را با هم بگذرانند. او از درد هجران و عشق شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که امروز را در کنار معشوق بگذراند. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر جهان اشاره می‌کند و از خداوند برای برآورده شدن آرزویش تشکر می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعاتی مانند شراب و عشق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال مناسب نباشد. همچنین، درک عمیق از مفاهیم عرفانی و ادبی این شعر ممکن است نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.

شمارهٔ ۱۱۶

بیار ساقی گلرخ شراب ناب امروز
که همچو نرگس مستت شوم خراب امروز

بیا که حاصل عمرم زمان صحبت تست
بسان عمر برفتن مکن شتاب امروز

مرا که کعبه سر کوی تست ممکن نیست
ز آستان تو رفتن بهیچ باب امروز

گرت بود سر عشرت بیا که هست مرا
ز دیده جام شراب و ز دل کباب امروز

ز تاب هجر تو جانم بکام دشمن سوخت
بدوستی که رخ از دوستان متاب امروز

بصبحدم نفس سرد میزند خورشید
مگر ز چهره برافکنده ای نقاب امروز

فروغ روی تو آفاق را چنان بگرفت
که احتیاج ندارم بآفتاب امروز

مگر ملک بدعای حسین آمین گفت
که شد دعای دل خسته مستجاب امروز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.