هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد شاعر به معشوق است. شاعر از رنج‌های عشق سخن می‌گوید، اما با وجود همه جفاها، وفاداری و عشق او پایدار است. او در فنای خود، بقای ابدی را می‌یابد و به رحمت بی‌کران معشوق امیدوار است. در نهایت، شاعر آرزو می‌کند که مانند حسین(ع) فداکار باشد و جان خود را بر آستان معشوق بگذارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مفاهیم مذهبی مانند فداکاری حسین(ع) ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۱۷

بگذار تا بمیرم بر خاک آستانش
جان هزار چون من بادا فدای جانش

هر ناوک بلائی کز شست عشق آید
ای دوست مردمی کن بر چشم من نشانش

مهر و وفاست مدغم در صورت جفایش
آب بقاست مضمر در ضربت سنانش

مستی ست در سر من از چشم پر خمارش
شوری ست در دل من از شکر دهانش

جانان مقیم گشته اندر مقام جانم
من از طریق غفلت جویا از این و آنش

اندر فنای کلی دیدم بقای سرمد
وز عین بی نشانی دریافتم نشانش

جرم و فضولی من از حد گذشت لیکن
دارم امید رحمت از فضل بیکرانش

چون خاک راه خواهی گشتن حسین روزی
آن به که جان سپاری بر خاک آستانش
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.