هوش مصنوعی:
این متن درباره عشق و رازداری در آن، درد و رنج عاشقان، و ارزش گذاشتن به معشوق است. شاعر از عشق به عنوان یک تجربه عمیق و دردناک یاد میکند که نیاز به حفظ اسرار دارد و تنها کسانی که آن را تجربه کردهاند میتوانند درکش کنند. همچنین به مفاهیمی مانند فداکاری، عشق الهی، و امید به وصال اشاره شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین ممکن است برخی از اشارات عرفانی برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۲۱
اگر تو محرم عشقی مگوی اسرارش
چو جان خویش ز خلق جهان نگهدارش
ز سر عشق خبر دار نیست هر عاشق
حدیث عشق ز منصور پرس و از دارش
چو لاله تا ز غمش داغ بر جگر دارم
فراغتی ست مرا از بهشت و گلزارش
که جستجوی نمود و به کام دل نرسید
بجو سعادت آن تا شوی طلبکارش
تو پر و بال چو پروانه پیش شمع بسوز
که شد پدید جهان از فروغ انوارش
ز وصل یار گرامی اثر نمی یابد
دلی که آتش سودا نسوخت آثارش
ز من برید دل خسته و به عشق آویخت
ز دست عشق ندانم که چون شود کارش
حسین میل نکردی به روضه ی رضوان
اگر به روضه نبودی امید دلدارش
چو جان خویش ز خلق جهان نگهدارش
ز سر عشق خبر دار نیست هر عاشق
حدیث عشق ز منصور پرس و از دارش
چو لاله تا ز غمش داغ بر جگر دارم
فراغتی ست مرا از بهشت و گلزارش
که جستجوی نمود و به کام دل نرسید
بجو سعادت آن تا شوی طلبکارش
تو پر و بال چو پروانه پیش شمع بسوز
که شد پدید جهان از فروغ انوارش
ز وصل یار گرامی اثر نمی یابد
دلی که آتش سودا نسوخت آثارش
ز من برید دل خسته و به عشق آویخت
ز دست عشق ندانم که چون شود کارش
حسین میل نکردی به روضه ی رضوان
اگر به روضه نبودی امید دلدارش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.