هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حسین حال دل، درباره عشق حقیقی و رهایی از تعلقات دنیوی است. شاعر تأکید می‌کند که عشق واقعی باعث سربلندی می‌شود و راز دل را نباید فاش کرد. او از مخاطب می‌خواهد که تنها به معشوق حقیقی بنگرد و از پرواز روح به سوی معراج سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به رهایی از قفس عقل و پیوستن به می عشق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاری است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۲۲

دلی که عشق حقیقی کند سرافرازش
سزد که باز نگوید به هیچ کس رازش

دلا دو دیده بدوز و به غیر شه منگر
اگر ز غیرت او واقفی و از نازش

اگر سواره عشقی و طالب معراج
براق برق روش یافتی همی تازش

مدار در قفس فرشی آنچنان مرغی
که برتر است ز عرش مجید پروازش

چو عشق ساقی مجلس شود کدام خرد
شود خلاص ز صهبای عقل پروازش

رسید دوش به گوشم به عالم معنی
که هر چه بند طریق تو شد براندازش

حسین حال دل خود به کس نگفت ولیک
سرشک لعل و رخ زرد گشت غمازش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.