هوش مصنوعی:
این متن بیانگر عشق و فداکاری بیحد و حصر است، جایی که شاعر حاضر است جان خود را فدای معشوق کند و از جفاهای او شکوه نمیکند. او معشوق را به خورشید تشبیه میکند که همهجا حاضر است و عاشقان در نبود او نالهکنان هستند. همچنین، اشارهای به حضرت حسین(ع) و گدایی در راه عشق الهی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند فداکاری و جفا ممکن است نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.
شمارهٔ ۱۲۵
در کشتنم ار بود رضایش
کردم سر خویشتن فدایش
گر خون من شکسته ریزد
حاشا که بنالم از جفایش
نادیده رخش چو مردم چشم
کردیم درون دیده جایش
از ناله شدند راست چون نال
عشاق حزین بی نوایش
چون رخ بگشاد بسته دل شد
در چین دو زلف مشکسایش
در شیوه ی دلبریست یکتا
گیسوی معنبر دوتایش
سرگشته به هر دیار گشته
خورشید چو ذره از هوایش
از شاهی دهر عار دارد
آن کو چو حسین شد گدایش
کردم سر خویشتن فدایش
گر خون من شکسته ریزد
حاشا که بنالم از جفایش
نادیده رخش چو مردم چشم
کردیم درون دیده جایش
از ناله شدند راست چون نال
عشاق حزین بی نوایش
چون رخ بگشاد بسته دل شد
در چین دو زلف مشکسایش
در شیوه ی دلبریست یکتا
گیسوی معنبر دوتایش
سرگشته به هر دیار گشته
خورشید چو ذره از هوایش
از شاهی دهر عار دارد
آن کو چو حسین شد گدایش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.