هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از زبان شاعری سخن می‌گوید که از هاتف غیب پیامی دریافت کرده است. پیام حاوی توصیه‌هایی مانند حفظ راز، بیداری از خواب غفلت، و روی آوردن به عشق و شراب معنوی است. شاعر از ساقی می‌خواهد شرابی بیاورد که روح را مدهوش کند و او را به خرابات عشق دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌هایی مانند شراب و خرابات است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر دارند و مناسب افرادی است که با ادبیات عرفانی آشنایی نسبی دارند.

شمارهٔ ۱۲۶

سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
اگر تو طالب یاری به جان و دل بخروش

مگوی راز بهر کس چو دیک منمائی
دهان بسته برآور چو خم صهبا جوش

بخواب دیده که از دوست گشته ای مهجور
بمال چشم که چشم است مرتو را روپوش

خوش آندمی که ز خواب گران چو برخیزی
نگار خویش تو بینی گرفته در آغوش

بیار ساقی گلرخ شراب دوشینه
که باز مست بدوشم کشید چون شب دوش

عقله گشت مرا عقل ساقیا برخیز
عقال عقل بدران بداروی بیهوش

از آن شراب بیاور که روح قدسی را
نسیم جرعه آن میکند چو من مدهوش

بیا حریف خرابات عشق و زین ساقی
به جز شراب خدائی خویشتن مفروش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.