هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه درونی خود در فصل بهار و عید سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، لاله، بلبل و باد، احساس تنهایی و دوری از معشوق را بیان می‌کند. شاعر به عقل و خرد در راه عشق اعتمادی ندارد و تنها تسلیم احساسات است. در پایان، شعر را غذای روح می‌خواند و از حسین می‌خواهد که قدر این هدیه را بداند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲۹

عید است و موسم گل و هنگام طرف باغ
لیکن مراست در دل غمگین چو لاله داغ

ساقی اهل عشق فروغی ز باده کو
تا لحظه ای ز هستی خویشم دهد فراغ

با عقل سوی دوست کسی ره نمیبرد
خورشید را بشب نتوان یافت با چراغ

از کوی دوست میرسی ای باد مشگبوی
کز رهگذار تست مرا عنبرین دماغ

در ناله است بلبل و نرگس گشاده چشم
تا کی خرامی ای گل سیراب سوی باغ

دل بی تو سوخت چاره کارش ز کار تست
حاکم توئی و نیست بر این خسته جز بلاغ

شعرت غذای طوطی روح است ای حسین
بشناس قدر طعمه طوطی مده بزاغ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.