هوش مصنوعی: متن بالا یک گفتگوی فلسفی و عرفانی بین یک مرد و مغ (زاهد یا عارف) است که در آن مرد درباره ایمان و تسلیم در برابر اراده الهی سوال می‌کند. مغ به او توضیح می‌دهد که خداوند می‌خواهد او مؤمن شود، اما نفس و شیطان او را به سمت کفر می‌کشند. مرد در نهایت به این نتیجه می‌رسد که باید به سمت قوی‌تر (خدا) گرایش پیدا کند، زیرا او غالب است. متن همچنین به موضوعاتی مانند جبر و اختیار، نقش شیطان و نفس در گمراهی انسان، و تسلیم در برابر اراده الهی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، بحث‌های مربوط به جبر و اختیار و نقش شیطان ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

بخش ۱۲۸ - دعوت کردن مسلمان مغ را

مَر مُغی را گفت مَردی کِی فُلان
هین مُسلمان شو بِباش از مؤمنان

گفت اگر خواهد خدا مُؤمن شَوَم
وَرْ فَزایَد فَضْل هم موقِنْ شَوَم

گفت می‌خواهد خدا ایمانِ تو
تا رَهَد از دستِ دوزخْ جانِ تو

لیک نَفْسِ نَحْس و آن شَیطانِ زشت
می‌کَشَندَت سویِ کُفران و کُنِشت

گفت ای مُنْصِف چو ایشان غالِب‌اَند
یارِ او باشم که باشد زورْمَند

یارِ آن تانَم بُدنْ کو غالِب است
آن طَرَف اُفتَم که غالِبْ جاذِب است

چون خدا می‌خواست از من صِدْقِ زَفْت
خواستِ او چه سود چون پیشش نرفت‌؟

نَفْس و شَیطان خواستِ خود را پیش بُرد
وآن عِنایَتْ قَهْر گشت و خُرد و مُرد

تو یکی قَصْر و سَرایی ساختی
اَنْدَرو صد نَقْشِ خوشْ اَفْراختی

خواستی مَسجد بُوَد آن جایِ خَیْر
دیگری آمد مَر آن را ساخت دَیْر

یا تو بافیدی یکی کَرباسْ تا
خوش بِسازی بَهْرِ پوشیدن قَبا

تو قَبا می‌خواستی خَصْم از نَبَرد
رَغمِ تو کَرباس را شلوار کرد

چاره کَرباس چِه بْوَد‌؟ جانِ من
جُز زَبونِ رایِ آن غالِب شُدن

او زَبون شُد جُرمِ این کَرباس چیست‌؟
آن کِه او مَغْلوبِ غالِب نیست کیست‌؟

چون کسی بی‌خواستِ او بر وِیْ بِرانْد
خارْبُن در مُلْک و خانه یْ او نِشانْد

صاحِبِ خانه بِدین خواری بُوَد
که چُنین بر وِیْ خَلاقَت می‌رَوَد

هم خَلَق گردم من اَرْ تازه وْ نُوَم
چون که یارِ این چُنین خواری شَوَم

چون که خواستِ نَفْس آمد مُسْتَعان
تَسْخَر آمد اَیْشْ شاءَ اللهُ کان

من اگر نَنگِ مُغان یا کافرم
آن نی اَم که بر خدا این ظَنْ بَرَم

که کسی ناخواهِ او و رَغْمِ او
گردد اَنْدَر مُلْکَتِ او حُکْم جو

مُلْکَتِ او را فرو گیرد چُنین
که نَیارَد دَم زدن دَمْ آفرین

دَفْعِ او می‌خواهد و می‌بایَدَش
دیوْ هر دَمْ غُصّه می‌اَفْزایَدَش

بَندهٔ این دیو می‌باید شُدن
چون که غالِب اوست در هر اَنْجُمَن

تا مَبادا کین کَشَد شَیطان زِ من
پَس چه دَستَم گیرد آنجا ذوالْمِنَن‌؟

آن که او خواهد مُرادِ او شود
از که کارِ من دِگَر نیکو شود‌؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۲۷ - حکایت آن راهب که روز با چراغ می‌گشت در میان بازار از سر حالتی کی او را بود
گوهر بعدی:بخش ۱۲۹ - مثل شیطان بر در رحمان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.