هوش مصنوعی:
این متن به توصیف قدرت و حاکمیت خداوند و مقایسه آن با قدرت موجودات دیگر مانند سگ میپردازد. در این متن، سگ به عنوان نمادی از شیطان و نیروهای شر معرفی شده است که تلاش میکند تا انسانها را از راه راست منحرف کند. همچنین، متن به موضوعاتی مانند تسلیم در برابر اراده خداوند، مبارزه با شیطان و نیروهای شر، و اهمیت ایمان و تقوا اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده مانند سگ به عنوان نماد شیطان نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
بخش ۱۲۹ - مثل شیطان بر در رحمان
حاشَ لِله اَیْشْ شاءَ اللهُ کان
حاکِم آمد در مَکان و لامَکان
هیچ کَس در مُلْکِ او بیاَمرِ او
در نَیَفزایَد سَرِ یک تایِ مو
مُلْکْ مُلْکِ اوست فَرمانْ آنِ او
کمترین سگ بر دَر آن شَیطانِ او
تُرکَمان را گَر سگی باشد به دَر
بر دَرَش بِنْهاده باشد رو و سَر
کودکانِ خانه دُمَّش میکَشَند
باشد اَنْدَر دستِ طِفْلان خوارْمَند
باز اگر بیگانهیی مَعْبَر کُند
حَمله بر وِیْ هَمچو شیرِ نَر کُند
که اَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّار شُد
با وَلی گُل با عَدو چون خار شُد
ز آبِ تُتْماجی که دادَش تُرکَمان
آن چُنان وافی شُدهست و پاسْبان
پَس سگِ شَیطان که حَق هَستَش کُند
اَنْدَرو صد فِکْرَت و حیلَت تَنَد
آبِ روها را غذایِ او کُند
تا بَرَد او آبِ رویِ نیک و بَد
آبِ تُتْماج است آبِ رویِ عام
که سگِ شَیطان از آن یابَد طَعام
بر دَرِ خَرگاهِ قُدرتْ جانِ او
چون نباشد حُکْم را قُربان؟ بِگو
گَلّه گَلّه از مُرید و از مَرید
چون سگِ باسِطْ ذِراعی بِالْوَصید
بر دَرِ کَهْفِ اُلوهیَّت چو سگ
ذَرّه ذَرّه اَمْرجو بَر جَسته رَگ
ای سگِ دیو اِمْتِحان میکُن که تا
چون دَرین رَهْ مینَهَند این خَلْق پا
حَمله میکُن مَنْع میکُن مینِگَر
تا که باشد ماده اَنْدَر صِدْق و نَر
پَس اَعوذْ از بَهْرِ چه باشد چو سگ
گشته باشد از تَرَفُّع تیزْتَگ؟
این اَعوذْ آن است کِی تُرکِ خَطا
بانگ بَر زَن بر سگَت رَهْ بَر گُشا
تا بِیایَم بر دَرِ خَرگاهِ تو
حاجَتی خواهم زِ جود و جاهِ تو
چون که تُرک از سَطْوَتِ سگْ عاجِز است
این اَعوذ و این فَغانْ ناجایز است
تُرک هم گوید اَعوذْ از سگ که من
هم زِ سگ دَر ماندهام اَنْدَر وَطَن
تو نمیآری بَرین دَر آمدن
من نمیآرَم زِ دَر بیرون شُدن
خاکْ اکنون بر سَرِ تُرک و قُنُق
که یکی سگ هر دو را بَندَد عُنُق
حاشَ لِلهْ تُرک بانگی بَر زَنَد
سگ چه باشد شیرِ نَر خون قَی کُند
ای کِه خود را شیرِ یَزدان خواندهیی
سالها شُد با سگی دَر ماندهیی
چون کُند این سگ برایِ تو شکار
چون شکارِ سگ شُدهستی آشکار؟
حاکِم آمد در مَکان و لامَکان
هیچ کَس در مُلْکِ او بیاَمرِ او
در نَیَفزایَد سَرِ یک تایِ مو
مُلْکْ مُلْکِ اوست فَرمانْ آنِ او
کمترین سگ بر دَر آن شَیطانِ او
تُرکَمان را گَر سگی باشد به دَر
بر دَرَش بِنْهاده باشد رو و سَر
کودکانِ خانه دُمَّش میکَشَند
باشد اَنْدَر دستِ طِفْلان خوارْمَند
باز اگر بیگانهیی مَعْبَر کُند
حَمله بر وِیْ هَمچو شیرِ نَر کُند
که اَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّار شُد
با وَلی گُل با عَدو چون خار شُد
ز آبِ تُتْماجی که دادَش تُرکَمان
آن چُنان وافی شُدهست و پاسْبان
پَس سگِ شَیطان که حَق هَستَش کُند
اَنْدَرو صد فِکْرَت و حیلَت تَنَد
آبِ روها را غذایِ او کُند
تا بَرَد او آبِ رویِ نیک و بَد
آبِ تُتْماج است آبِ رویِ عام
که سگِ شَیطان از آن یابَد طَعام
بر دَرِ خَرگاهِ قُدرتْ جانِ او
چون نباشد حُکْم را قُربان؟ بِگو
گَلّه گَلّه از مُرید و از مَرید
چون سگِ باسِطْ ذِراعی بِالْوَصید
بر دَرِ کَهْفِ اُلوهیَّت چو سگ
ذَرّه ذَرّه اَمْرجو بَر جَسته رَگ
ای سگِ دیو اِمْتِحان میکُن که تا
چون دَرین رَهْ مینَهَند این خَلْق پا
حَمله میکُن مَنْع میکُن مینِگَر
تا که باشد ماده اَنْدَر صِدْق و نَر
پَس اَعوذْ از بَهْرِ چه باشد چو سگ
گشته باشد از تَرَفُّع تیزْتَگ؟
این اَعوذْ آن است کِی تُرکِ خَطا
بانگ بَر زَن بر سگَت رَهْ بَر گُشا
تا بِیایَم بر دَرِ خَرگاهِ تو
حاجَتی خواهم زِ جود و جاهِ تو
چون که تُرک از سَطْوَتِ سگْ عاجِز است
این اَعوذ و این فَغانْ ناجایز است
تُرک هم گوید اَعوذْ از سگ که من
هم زِ سگ دَر ماندهام اَنْدَر وَطَن
تو نمیآری بَرین دَر آمدن
من نمیآرَم زِ دَر بیرون شُدن
خاکْ اکنون بر سَرِ تُرک و قُنُق
که یکی سگ هر دو را بَندَد عُنُق
حاشَ لِلهْ تُرک بانگی بَر زَنَد
سگ چه باشد شیرِ نَر خون قَی کُند
ای کِه خود را شیرِ یَزدان خواندهیی
سالها شُد با سگی دَر ماندهیی
چون کُند این سگ برایِ تو شکار
چون شکارِ سگ شُدهستی آشکار؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۲۸ - دعوت کردن مسلمان مغ را
گوهر بعدی:بخش ۱۳۰ - جواب گفتن ممن سنی کافر جبری را و در اثبات اختیار بنده دلیل گفتن سنت راهی باشد کوفتهٔ اقدام انبیا علیهمالسلام بر یمین آن راه بیابان جبر کی خود را اختیار نبیند و امر و نهی را منکر شود و تاویل کند و از منکر شدن امر و نهی لازم آید انکار بهشت کی جزای مطیعان امرست و دوزخ جزای مخالفان امر و دیگر نگویم بچه انجامد کی العاقل تکفیه الاشاره و بر یسار آن راه بیابان قدرست کی قدرت خالق را مغلوب قدرت خلق داند و از آن آن فسادها زاید کی آن مغ جبری بر میشمرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.