هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق و سرسپردگی شاعر به معشوق است. شاعر خود را سرگردان در بیابان عشق معشوق می‌داند و کوی او را قبله‌گاه دل‌ها می‌خواند. او با وجود رنج‌ها و محنت‌ها، از نگاه به معشوق دست نمی‌کشد و دیدار او را عید اکبر می‌داند. شاعر حتی بهشت را نیز در برابر کوی معشوق ناچیز می‌شمارد و وفاداری خود را مانند حسین(ع) سلطان اقلیم وفا می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۴۰

ما که در بادیه ی عشق تو سرگردانیم
کعبه ی کوی تو را قبله ی دل ها دانیم

چشم ما گر همه با ناوک محنت دوزند
دیده بر دوختن از دیده ی تو نتوانیم

کوی تو کعبه و دیدار تو عید اکبر
کیش ما این که در آن عید تو را قربانیم

عوض کوی تو گر روضه ی رضوان بدهند
هم به خاک سر کوی تو که ما نستانیم

داغ ها بر جگر ماست چو لاله لیکن
به نسیمی ز وصال تو گل خندانیم

ما گدای در یاریم ولیکن چو حسین
اندر اقلیم وفاداری او سلطانیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.