هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به بیان عشق و ارادت عمیق خود به معشوق میپردازد. او وصال معشوق را آرزو میکند، اما به جای آن تنها خیال او را میبیند. شاعر معشوق را منشأ همه زیباییها و کمالات میداند و حتی جفاهای او را در راه وصال میپذیرد. او عشق را بالاتر از همه چیز میداند و غیر از عشق، همه چیز را بیهوده میپندارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۴۳
منم که با تو زمانی وصال می بینم
به جای وصل همانا خیال می بینم
به راستان که بهشتم بهشت را تا من
بر آستان تو خود را مجال می بینم
توئی به لطف درآمیخته به من یا من
میان جان و بدن اتصال می بینم
تو هر جفا که کنی در وصال خورسندم
که در فراق صبوری محال می بینم
سزای افسر شاهی دنیی و عقبی ست
سری که در قدمت پایمال می بینم
مگر به شان تو نازل شده ست آیت حسن
که در تو غایت حسن و جمال می بینم
اگر چه بلبل باغ معانیم خود را
به وصف لاله روی تو لال می بینم
به بحر عشق فرو رو حسین و حال طلب
که غیر عشق همه قیل و قال می بینم
به جای وصل همانا خیال می بینم
به راستان که بهشتم بهشت را تا من
بر آستان تو خود را مجال می بینم
توئی به لطف درآمیخته به من یا من
میان جان و بدن اتصال می بینم
تو هر جفا که کنی در وصال خورسندم
که در فراق صبوری محال می بینم
سزای افسر شاهی دنیی و عقبی ست
سری که در قدمت پایمال می بینم
مگر به شان تو نازل شده ست آیت حسن
که در تو غایت حسن و جمال می بینم
اگر چه بلبل باغ معانیم خود را
به وصف لاله روی تو لال می بینم
به بحر عشق فرو رو حسین و حال طلب
که غیر عشق همه قیل و قال می بینم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.