هوش مصنوعی: شاعر در این متن عشق عمیق خود به معشوق را بیان می‌کند و اعلام می‌کند که حاضر است جان خود را فدای این عشق کند. او درد و رنج ناشی از عشق را درمان‌بخش می‌داند و هرچه معشوق بخواهد، انجام می‌دهد. شاعر خود را مانند موسی در برابر عشق آتشین می‌داند و حتی حاضر نیست برای رفع تشنگی از دست خضر آب حیات بگیرد. او هیچ آرامشی جز در دیدار معشوق نمی‌شناسد و از بیان اسرار عشق خود خجالت می‌کشد. در نهایت، شاعر از گفتگو درباره معشوق خودداری می‌کند و ترجیح می‌دهد اسرار پنهانی را تنها برای خود حفظ کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۱۴۷

رضا دادم به عشق او اگر غارت کند جانم
که جان صد چو من بادا فدای عشق جانانم

به زخم عشق او سازم که زخمش مرهم جانست
به داغ درد او سازم که درد اوست درمانم

غمی کز عشق یار آید به شادی بر سرش گیرم
بهر چه دوست فرماید غلام بنده فرمانم

مرا همت چو طور آمد ارادت وادی اقدس
درخت آتشین عشقست و من موسی بن عمرانم

مرا همت چنان آمد که گر از تشنگی میرم
به منت آب حیوان را ز دست خضر نستانم

مرا گویند کآرام دل از دیدار دیگر جو
معاذالله که در عالم دلارامی دگر دانم

ز روی پاک بازانش هنوزم خجلتی باشد
به گاه جلوه ی حسنش اگر صد جان برافشانم

مرا چون نیست کس محرم ز عشقش چون برآرم دم
چو دیوانه نمی یابم چرا زنجیر جنبانم

حسین از گفتگو بگذر مگو با کس حدیث او
که تا اسرار پنهانی بگوش تو فرو خوانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.