هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و شیدایی خود به معشوق سخن می‌گوید. او تمام تمنای خود را به معشوق اختصاص داده و از دنیا و نعمت‌های آن چشم پوشیده است. شاعر بیان می‌کند که حتی در قیامت نیز سراغ معشوق را خواهد گرفت و دلش از عشق او پر است. او تمایل دارد که اسیر معشوق باشد و همه وجودش را به او تقدیم کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۴۹

من آشفته و شیدا چو تمنای تو دارم
از سر خویش گذشتم سر سودای تو دارم

گل صد برگ نبویم سمن و لاله نجویم
که در این باغ هوای گل رعنای تو دارم

به جهان شورش و غوغا چه عجب از من شیدا
که به هنگام قیامت سر غوغای تو دارم

دلم از ملک دو عالم نشود فرخ و خرم
ز غم عشق جگر سوز دلارای تو دارم

به تماشاگه جنت چو روم دیده به بندم
من دل خسته به پنهان چو تماشای تو دارم

چو مرا هست تمنا که شکاری تو باشم
همه روی دل از آن روز به صحرای تو دارم

چو حسین از سر دانش ز تو چون شکر نگویم
که بسی بخت و سعادت ز عطاهای تو دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.