هوش مصنوعی: شاعر در این متن از فراق یار خود می‌نالد و امید به رسیدن خبری از او دارد. او از ترس مدعیان نمی‌تواند آزادانه احساساتش را بیان کند و با وجود رنج فراق، عشقش به یار را فراموش نمی‌کند. شاعر از رفتار بی‌وفای معشوق شکایت دارد و درد دوری را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۵۰

دو دیده بر سر راه امید می دارم
که کی بود که رسد قاصدی ز دلدارم

کراست زهره که آرد ز یار من خبری
و یا ز من ببرد خدمتی سوی یارم

چگونه نامه نویسم به خدمت تو که من
ز بیم مدعیان دم زدن نمی آرم

ز خون دیده شود روی زرد من گلگون
شب فراق چو از روز وصل یاد آرم

اگر کشند مرا دشمنان به جور و جفا
من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم

چه کردم ای صنم بی وفا چه دیدستی
ز من که رفتی و ماندی بزاری زارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.