هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف عشق و علاقه‌ی خود به معشوق می‌پردازد. او از زیبایی‌های چهره‌ی معشوق، لب‌هایش و تأثیر آن بر روح و روان خود سخن می‌گوید. همچنین، از درد فراق و رنج‌های عاشقی یاد می‌کند و امیدوار است که معشوق به او روی خوش نشان دهد. در نهایت، شاعر از رازهای نهفته در دل و اشک‌هایش می‌گوید که مانند داستانی سرخ و زرد روایت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین دشوار باشد. با این حال، نوجوانان و بزرگسالان می‌توانند با این مفاهیم ارتباط بهتری برقرار کنند.

شمارهٔ ۱۶۲

وقتی نظر بطلعت منظور داشتم
با آن پری فراغتی از حور داشتم

شبها ز عکس چهره چون آفتاب او
مانند ماه مشعله نور داشتم

او شاه ملک حسن و من از مهر روی او
رأی منیر و رأیت منصور داشتم

با پسته دهان و لب او فراغتی
از فکر نقل و باده انگور داشتم

دردا که آن طبیب مسیحا نفس نکرد
اندیشه ای که عاشق رنجور داشتم

آیا بود که نزد من آید ز روی مهر
ماهی که بر رخش نظر از دور داشتم

از اشک سرخ و چهره زردم فسانه شد
رازی که در دل از همه مستور داشتم

می یافت قوت روح ز یاقوت او حسین
نظمی از آن چو لؤلؤ منثور داشتم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.