هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و دل‌بستگی شدید شاعر به معشوق است. شاعر از غم و درد عشق شکایت می‌کند، اما حاضر به ترک آن نیست. او از حال پریشان، گریه‌ها و شور خود سخن می‌گوید و همه را ناشی از عشق به معشوق می‌داند. در نهایت، شاعر از معشوق می‌خواهد که روی بنماید و با قامت رعنا بخرامد تا هوای سرو و سمن در دلش ایجاد شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۶۴

گر چه از دست غمت حال پریشان دارم
نکنم ترک غم عشق تو تا جان دارم

جان چه باشد که از او دل نتوانم برداشت
من که در سر هوس صحبت جانان دارم

از مقیمان مقام سر کویت چو شدم
کافرم گر هوس روضه رضوان دارم

این همه شور من از شکر شیرین تو است
وین همه گریه از آن پسته خندان دارم

بادم سرد و رخ زرد و دل غم پرورد
نتوانم که دمی درد تو پنهان دارم

ماجرای دل من دیده بمردم بنمود
زان شکایت همه از دیده گریان دارم

از خیالت شب دوشینه شکایت کردم
که طبیبی ز تو من حال پریشان دارم

بکرشمه نظری کرد بسوی من و گفت
تو کدامی که چو تو خسته فراوان دارم

روی بنما و بدان قامت رعنا بخرام
که هوای سمن و سرو خرامان دارم

کم مبادا نفسی درد تو از جان حسین
که من خسته هم از درد تو درمان دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.