هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق (که احتمالاً معنوی یا الهی است) میباشد. شاعر از بار سنگین دوری از معشوق میگوید، اما در عین حال، توشهی عشق و یادگاری از جمال معشوق را با خود حمل میکند. او دل را به معشوق میسپارد و خیال او را همراه خود میبرد. شعر همچنین به اسارت دل در بلا و یادآوری نام معشوق اشاره دارد و در نهایت، شاعر از مسکنت و خاک آستان معشوق سخن میگوید و از بیم ملال، بار تن را میبرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۱۷۰
ما بار تن ز کوی وصال تو می بریم
وز بهر توشه عشق جمال تو میبریم
تا دوست را ز دوست بود یادگارئی
دل با تو میدهیم و خیال تو میبریم
دلهای ما بدام بلا میشود اسیر
هردم که نام دانه خال تو میبریم
چون مصریان بضاعت ما تنگ شکر است
زیرا که نکته ای ز مقال تو میبریم
مانند خضر چاشنی چشمه حیات
از لفظ همچو آب زلال تو میبریم
ننگ وجود خویشتن از روی مسکنت
از خاک آستان جلال تو میبریم
جانا حسین هست مقیم درت ولیک
بار بدن ز بیم ملال تو می بریم
وز بهر توشه عشق جمال تو میبریم
تا دوست را ز دوست بود یادگارئی
دل با تو میدهیم و خیال تو میبریم
دلهای ما بدام بلا میشود اسیر
هردم که نام دانه خال تو میبریم
چون مصریان بضاعت ما تنگ شکر است
زیرا که نکته ای ز مقال تو میبریم
مانند خضر چاشنی چشمه حیات
از لفظ همچو آب زلال تو میبریم
ننگ وجود خویشتن از روی مسکنت
از خاک آستان جلال تو میبریم
جانا حسین هست مقیم درت ولیک
بار بدن ز بیم ملال تو می بریم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.