۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۵

سرگشته در این بادیه تا چند بپوئیم
ای کعبه مقصود ترا از که بجوئیم

ما شیفته باد صبائیم شب و روز
باشد که نسیمی ز ریاض تو ببوئیم

گر در حرمت محرم اسرار نباشیم
باری نه بس است این که گدای سر کوئیم

در دین وفا سجده ما نیست نمازی
تا چهره بخون دل آشفته نشوئیم

بر هستی ما سنگ فنائی بزن ای عشق
چون غرقه بحریم چه محتاج سبوئیم

رقص و طرب ما همه از زخم تو باشد
کاندر خم چوگان رضای تو چو گوئیم

ما همچو حسین از غمت آشفته سرشتیم
معذور همی دار گر آشفته بگوئیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.