هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد فراق و اشتیاق شدید شاعر به معشوق است. او از زندگی بدون معشوق گله می‌کند و تمام عمر خود را در آرزوی وصال گذرانده است. حتی وعده‌های بهشت هم نمی‌تواند دل او را از معشوق منصرف کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷۷

شبی اگر بکشد درد آرزوی توام
نسیم صبح دهد زندگی ببوی توام

تن از هوای لحد خاک تیره گشت و هنوز
ز دل نمیرود ای جان هوای روی توام

مرا چه زهره که لاف از غلامی تو زنم
غلام حلقه بگوش سگان کوی توام

در آن امید که روزی وصال دریابم
گذشت عمر گرامی بجستجوی توام

کشان کشان ببهشتم برند و من نروم
که دل نمیکشد ای دوست جز بسوی توام

حدیث جنت و دوزخ کنند مردم لیک
مرا از آن چه خبر چون بگفتگوی توام

در آرزوی تو عمرم گذشت همچو حسین
هنوز واله و شیدا از آرزوی توام
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.