هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و درد فراق سخن می‌گوید. او از خاکساری در برابر معشوق، دوری از او، و اشتیاق به وصال می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیمی مانند فقر معنوی و عشق الهی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۷۹

تا خاک صفت معتکف آن سر کویم
بی دردم اگر روضه فردوس بجویم

چون آن صنم موی میان رفت ز چشمم
از ناله چو نائی شده وز مویه چو مویم

گر شهره شهری شدم از شوق عجب نیست
چون رفت ز شهر آنکه من آشفته اویم

عیسی دم من چون سر بیمار ندارد
پیش که روم درد دل خود بکه گویم

کردم قدم از سر که روم راه هوایش
کین راه نشاید که بدین پای بپویم

تا روی نهم بر کف پایت دهدم دست
کز خاک سر کوی تو چون سبزه برویم

حیف است که اغیار برد میوه وصلت
وز باغ رخت من گل سیراب نبویم

گفتی که حسین از در ما چون نرود هیچ
من چون روم ای جان که گدای سر کویم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.