هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از درد فراق و اشتیاق دیدار می‌گوید و هر رنجی را به جان می‌خرد، چرا که از شیرینی عشق معشوق آگاه است. او دنیا را بی‌صفا می‌داند و آماده‌ی ترک تعلقات دنیوی است. در پایان، شاعر از همنفسان خداحافظی می‌کند و خود را آماده‌ی سفر می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۸۲

دو چشم کز هوس روی دوست تر داریم
اگر ز گریه شود چشمه دوستتر داریم

بهیچ باب از این در طریق رفتن نیست
کجا رویم از این در کدام در داریم

ببوستان رضایت شکفته همچو گلیم
چو لاله گرچه بسی داغ بر جگر داریم

اگر تو نیش زنی همچو شهد نوش کنیم
که از جراحت تو راحت جگر داریم

در آتشیم ز دست غمت ولیک خوشیم
که از حلاوت غمهای تو خبر داریم

صفا نماند بعالم بیا که از سر صدق
دل از تعلق آن تیره خاک برداریم

وداع همنفسان کن حسین و رخت ببند
که رفت قافله ما هم سر سفر داریم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.