هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عشق ناگفته و ناکام است. شاعر از ناتوانی در بیان احساساتش، دل شکسته و انتظار برای رحمت معشوق می‌گوید. او از نگهداری عشق در دل ناتوان است و آرزو می‌کند که معشوق به حالش ترحم کند. در نهایت، معشوق از شاعر می‌خواهد که از کوی او برود زیرا ناله‌هایش مانع آرامش او شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات درد و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۹۰

با کس حدیث عشق تو گفتن نمی توان
دریست در عشق که سفتن نمی توان

لب بسته همچو غنچه و دل خون چو لاله ام
بی باد رحمت تو شکفتن نمی توان

در دل هوای یار نیارم نگاهداشت
مهری درون ذره نهفتن نمی توان

آزار خاک پای تو ما را طریق نیست
زان رو به چهره راه تو رفتن نمی توان

از رحم تا دل تو بسوزد به حال من
احوال خویش پیش تو گفتن نمی توان

ترک کمان کشم به کمین می کشد ولی
ترک هوای عشق گرفتن نمی توان

گفتا حسین شب ز سر کوی ما برو
کز ناله های زار تو خفتن نمی توان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.