۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰

با کس حدیث عشق تو گفتن نمی توان
دریست در عشق که سفتن نمی توان

لب بسته همچو غنچه و دل خون چو لاله ام
بی باد رحمت تو شکفتن نمی توان

در دل هوای یار نیارم نگاهداشت
مهری درون ذره نهفتن نمی توان

آزار خاک پای تو ما را طریق نیست
زان رو به چهره راه تو رفتن نمی توان

از رحم تا دل تو بسوزد به حال من
احوال خویش پیش تو گفتن نمی توان

ترک کمان کشم به کمین می کشد ولی
ترک هوای عشق گرفتن نمی توان

گفتا حسین شب ز سر کوی ما برو
کز ناله های زار تو خفتن نمی توان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.