هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه، بیانگر درد و شور عشق الهی و وحدت وجود است. شاعر از عشق به معشوق الهی سخن می‌گوید و از درد فراق و اشتیاق وصال می‌نالد. او از نازی، معشوق خود، می‌خواهد که دلش را شاد کند و زخم‌های عشق را التیام بخشد. شاعر خود را پروانه‌ای می‌داند که به دور شمع وجود معشوق می‌گردد و حاضر است در این راه جان خود را فدا کند. او از وحدت وجود سخن می‌گوید و از خدا می‌خواهد که آثار وجودی او را از بین ببرد تا به مقام فنا برسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند تیغ کشیدن و کشتن عشاق ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۹۲

بازم به نازی شاد کن ای نازنین دلدار من
مرهم ز زخم عشق نه بر سینه ی افکار من

ای آتش عشق خدا سوزان تن خاکی ما
وی صرصر وحدت بیا بر باد ده آثار من

در راه وحدت ای شمن زنار شد هستی من
شمشیر سبحانی بزن تا بگسلد زنار من

قدری که دارم زاب و گل خارست در گلزار دل
ای گل ز رخسارت خجل آتش بزن در خار من

تو شمع و من پروانه ام تو بحر و من دردانه ام
در خویشتن بیگانه ام باشد که باشی یار من

تیغی بکش تا سر نهم وز ذوق رویت جان دهم
عشاق کشتن کار تو مشتاق مردن کار من

جنت نباشد گلشنی در ساحت گلزار دل
ای گل ز رخسارت خجل در جان آتش بار من

گر سر دل گویم دمی آشفته گردد عالمی
در این جهان کو محرمی تا بشنود اسرار من

بس کن حسین از گفتگو با کس مگو اسرار هو
لب تشنه ای باید که او نوشد دمی گفتار من
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.