۱۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۶

ای گنج سودای ترا کنج دلم ویرانه
شمع تجلای ترا شهباز جان پروانه

دل جای عشقت ساختم از غیر تو پرداختم
حاشا که سازم کعبه را چون کافران بتخانه

در روضه فردوس اگر دیدار بنمائی دمی
بینند اهل معرفت آنرا کم از کاشانه

مست و خرابم تا ابد نی دل شناسم نی خرد
کاندر خرابات ازل نوشیده ام پیمانه

عشقت علم افراشته صد تخم فتنه کاشته
واندر جهان نگذاشته یک عاقل و فرزانه

غواصی بحر قدم گر باید از سر کن قدم
درکش بقعر بحر دم آنگه بجو دردانه

تا کی پی سودائیان زنجیر جنبانی حسین
خود لایق زنجیر تو کو در جهان دیوانه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.