هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه را بیان می‌کند. شاعر از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و می‌گوید که معشوق با وجود آگاهی از درد او، هیچ کمکی نمی‌کند. شاعر از عشق یکطرفه و ناامیدی ناشی از آن می‌نالد و از افزایش جفا و ناز معشوق در عین بی‌تفاوتی او گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و درد عشق یکطرفه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های شعری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۴۲

جانم بسوخت از غم و بی غم نمیکنی
دانی جراحت دل و مرهم نمیکنی

گفتم کنی عیادت ما از سر کرم
مردیم و پای رنجه بماتم نمیکنی

ما از تو قانعیم بیک غمزه سالها
یارب چه موجبست که آن هم نمیکنی

جان مرا ز آتش حسرت بسوختی
جانا حذر ز آه دمادم نمیکنی

چون حسن خویش دمبدم افزون کنی جفا
وز ناز و عشوه یک سر مو کم نمیکنی

جان مرا که محرم اسرار کبریاست
اندر حریم وصل تو محرم نمیکنی

تا گفتمت که ای گل خندان به بینمت
چشم مرا ز گریه تو بی نم نمیکنی

عالم ز عشق تو همه در شورشند و تو
هیچ التفات جانب عالم نمیکنی

رفت آنکه از جفای تو فریاد کردمی
یا ذکر جور و یاد ز بیداد کردمی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.