هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از آرزوی خود برای غمگین بودن به خاطر معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که اگر چنین بود، با این غم خاطر خود را شاد می‌کرد. او خود را با خسرو و فرهاد مقایسه می‌کند و از عشق و فداکاری سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود می‌نویسد و بیان می‌کند که اگر پیش از این به عشق معشوق فکر می‌کرد، دیگر به وصال او فکر نمی‌کرد. در پایان، شاعر از عشق بی‌قید و شرط و آزادی از عقل سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که اگر عشق معشوق با جنایت همراه بود، باز هم دل را از قید عقل آزاد می‌کرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'جنایت عشق' و 'آزادی از عقل' نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۴۳

ای کاشکی غم تو نصیب دلم شدی
تا با غم تو خاطر خود شاد کردمی

خسرو نیم که بر لب شیرین طمع کنم
باری همان وظیفه فرهاد کردمی

آن شد که در مقابل رخسار و قامتت
وصف لطافت گل و شمشاد کردمی

گر با دلم خیال تو میساخت پیش از این
والله که از وصال تو کی یاد کردمی

با من اگر جنایت عشقت قرین شدی
دل را ز قید عقل خود آزاد کردمی

همچون حسین نامه هستی دریدمی
آنگاه درس عشق تو بنیاد کردمی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.