هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر حضور او بر عاشقان می‌پردازد. شاعر از نقاب گشودن معشوق، عید واقعی را در دیدار او می‌داند و از بی‌قراری عاشق در فراق سخن می‌گوید. همچنین، به تمثیل‌های عمیقی مانند قطره و دریا اشاره می‌کند که نشان‌دهنده وحدت وجود و بازگشت به اصل است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی خواننده نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تمثیل‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۴۶

اگر شبی ز جمالت نقاب بگشائی
بچهره خلوت عشاق را بیارائی

ز عید رسمی مردم چه حاصل است مرا
خجسته عید من آندم که روی بگشائی

اگر کشش نکند جذبه عنایت تو
چه سود کوشش آشفتگان شیدائی

برفت تا تو برفتی فروغ صحبت ما
بیا بیا که تو خورشید مجلس آرائی

چه طرفه ای تو که یکدم شکیب نیست مرا
که را ز جان گرامی بود شکیبائی

ز چشم مردم صورت پرست پنهانی
ولیک در نظر اهل دل هویدائی

دلا برای تماشا بهر طرف منگر
نگر بخویش که تو جان هر تماشائی

تو قطره ای که جدا گشته ای ز جوشش بحر
درآ ببحر که گه موج و گاه دریائی

چو نور چشم حسینی چگونه نشناسد
بهر لباس که ای نازنین برون آئی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.