هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به ستایش معشوق می‌پردازد و او را منبع نور، آرامش، و درمان دردهای خود می‌داند. شاعر اطاعت کامل خود را از معشوق بیان کرده و او را حاکم و سلطان زندگی خود معرفی می‌کند. همچنین، معشوق را به عنوان یوسف و مسیح توصیف می‌کند که جان و روح اوست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، فهم آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۲۵۱

ای سروناز رونق بستان ما توئی
ای نور دیده شمع شبستان ما توئی

از بار غم چه غم چو توئی دستگیر ما
وز درد دل چه باک چو درمان ما توئی

ما را بر آنچه حکم کنی اعتراض نیست
ما بنده ایم و حاکم و سلطان ما توئی

فرمان ما برند سلاطین روزگار
گر گوئیم که بنده فرمان ما توئی

گفتم بطره تو شبی کز تطاولت
دیوانه ایم و سلسله جنبان ما توئی

احوال ما بدوست بگو مو بمو از آنک
واقف ز حال زار پریشان ما توئی

ای یوسف مسیح دم از پیش ما مرو
کارام روح و روح دل و جان ما توئی

کنج دل حسین نشد جای هیچکس
مانند گنج در دل ویران ما توئی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.