۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۲

بسته ام دل بغم عشق پری رخساری
صنم سیمبری حور ملک کرداری

شادی خاطر هر شیفته غمگینی
مرهم سینه هر سوخته بیماری

دلبری سرو قدی سیمبری مهروئی
بت شکرشکن و طوطی خوش گفتاری

هیچکس را نبود رغبت مشک تاتار
گر برد باد صبا از سر زلفش تاری

واقف از حال دل غمزدگان خویش است
نه چو خوبان زمان عشوه ده غداری

گر چه پیش من دلخسته نیامد یکدم
بر دل خسته من نیست از او آزاری

ای حسین از سر جان بگذر و بگزین عشقش
که نباشد به از این در همه عالم کاری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.