هوش مصنوعی: این شعر از حسین بیانگر درد و رنجی است که شخص به خاطر عشق و وفاداری به دیگری متحمل می‌شود، در حالی که طرف مقابل این وفاداری را نادیده می‌گیرد یا حتی جفا می‌کند. شاعر از دل خود می‌پرسد که چرا این همه رنج را تحمل می‌کند و آیا ارزشش را دارد. در نهایت، دل از این گفتگو شرمسار می‌شود و از شاعر می‌خواهد که به واقعیت جفاهای تحمل‌شده نگاه کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و روان‌شناختی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوع جفا و رنج عاطفی نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۵۶

گفتم دلا ببین که جفای که میکشی
وین درد دل ز بهر رضای که میکشی

از دشمنان کشند جفا بهر دوستان
چون دوست دشمن است برای که میکشی

هر کس که بر وفای حبیبی جفا کشد
باری تو بر امید وفای که میکشی

چون عیسی شکسته دلان از تو فارغ است
این درد دل ز بهر دوای که میکشی

او را سر هوای تو چون نیست بیش از این
بیهوده درد سر بهوای که میکشی

گیرم که از بلای بتانت گزیر نیست
باری نگر که بار بلای که میکشی

دل گفت شرم دار از این گفتگو حسین
بگشای چشم و بین که جفای که میکشی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.