۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۹

ای در اقلیم معانی زده کوس شاهی
بنده امر و مطیع تو ز مه تا ماهی

هر که خاک ره تو تاج سر خود نکند
پیش ارباب معانی بود از بی راهی

هست افکار تو مشاطه ابکار غیوب
که ز اسرار سراپرده غیب آگاهی

خلق دنیا چو طفیلند و توئی حاصل کون
اهل معنی همه خیلند و تو شاهنشاهی

درع حکمت چو بپوشی و درآئی در صف
شیر در بیشه معنی کندت روباهی

آنقدر هست قبول تو در آن در که رسد
هر دم از حکم قضا آنچه تو در میخواهی

از همه فضل و عنایات الهی نه بس است
این سعادت که تو شایسته آن درگاهی

گر بدامان وصالت نرسد نیست عجب
دست امید حسین از جهة کوتاهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.