هوش مصنوعی:
قاسم فردی بود که به علوم غریبه شهرت داشت و توسط علما به کفر متهم شد. او در سال 932 هجری مورد توجه قرار گرفت و نهایتاً توسط عوام در شیراز به شهادت رسید. او در علوم و اسرار بینظیر بود و آثاری مانند رسالهٔ ذکر و فکر و جواب «مرآت الصفا» را تألیف کرد. شهادت او در سال 999 اتفاق افتاد و اشعاری از او باقی مانده که برخی را در لحظه شهادت به خواجه محمود دهدار فرستاد. این اشعار حاوی مضامین عرفانی، انتقادی و فلسفی هستند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین ممکن است برخی از اشارات تاریخی و مذهبی برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
بخش ۱۳ - امری شیرازی
قاسم نام داشته و به علوم غریبه رایت شهرت افراشته. علما او را به کفر و زندقه متهم کردند و به سلطان عصر، شاه طهماسب ماضی صفوی عرض نموده. در سنهٔ ۹۳۲ به دیدهٔ جهان بینش میل کشیدند. بالاخره عوام در شیراز هجوم کرده، شهیدش کردند. در اعداد و اسرار نقطهای بی نظیر بود و رسالهٔ ذکر و فکر و جواب «مرآت الصفا» تصنیف نموده. شهادتش در سنهٔ ۹۹۹ و این اشعار تیّمناً و تبرّکاً از نتایج طبعش قلمی شد:
در وقت شهادتش این اشعار را به خواجه محمود دهدار فرستاده:
نقص اگر دید ابوجهل نبود آن ز نبی
عکس خود بود که در آینهٔ احمد دید
کاملان بهر محیطاند و سگان جهالند
کی شود بحر محیط از دهن کلب پلید
٭٭٭
چون به فضل ایزد بی چون به حق بینا شدم
آگه از کنهِ رموزِ عَلَّمَ الأَسْما شدم
بر براق تن چو بر معراج جان کردم عروج
عارفِ اسرار سُبْحانَ الذی اَسْری شدم
جبرئیل نطق چون از عرشِ دل آورد وحی
واقف کیفیت اسرار ما اوحی شدم
چشم ظاهر چون ببستم چشم باطن باز شد
شاهبازِ عرشِ پروازِ فلک پیما شدم
طعن بی چشمی مزن بر امری ای دشمن که من
چشم خود در راه حق دادم به حق بینا شدم
رباعی اول را به خدمت سلطان فرستاده:
شاها ز لباس نور عورم کردی
وز درگه خود به جور دورم کردی
سی سال همی مدح تو گفتم شب و روز
این جایزهام بود که کورم کردی
٭٭٭
اسرار حقیقت ز دل دانا پرس
ای طالبِ حقّ نشان حقِ از ما پرس
چون وعدهٔ جمله را به فردا دادند
فردا برم آ و قصّهٔ فردا پرس
در وقت شهادتش این اشعار را به خواجه محمود دهدار فرستاده:
نقص اگر دید ابوجهل نبود آن ز نبی
عکس خود بود که در آینهٔ احمد دید
کاملان بهر محیطاند و سگان جهالند
کی شود بحر محیط از دهن کلب پلید
٭٭٭
چون به فضل ایزد بی چون به حق بینا شدم
آگه از کنهِ رموزِ عَلَّمَ الأَسْما شدم
بر براق تن چو بر معراج جان کردم عروج
عارفِ اسرار سُبْحانَ الذی اَسْری شدم
جبرئیل نطق چون از عرشِ دل آورد وحی
واقف کیفیت اسرار ما اوحی شدم
چشم ظاهر چون ببستم چشم باطن باز شد
شاهبازِ عرشِ پروازِ فلک پیما شدم
طعن بی چشمی مزن بر امری ای دشمن که من
چشم خود در راه حق دادم به حق بینا شدم
رباعی اول را به خدمت سلطان فرستاده:
شاها ز لباس نور عورم کردی
وز درگه خود به جور دورم کردی
سی سال همی مدح تو گفتم شب و روز
این جایزهام بود که کورم کردی
٭٭٭
اسرار حقیقت ز دل دانا پرس
ای طالبِ حقّ نشان حقِ از ما پرس
چون وعدهٔ جمله را به فردا دادند
فردا برم آ و قصّهٔ فردا پرس
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۲ - اسد کاشی
گوهر بعدی:بخش ۱۴ - ابوسعید بزغش شیرازی قُدِّسَ سِرُّهُ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.