۱۹۴ بار خوانده شده

بخش ۱۷ - بندار رازی

اسمش خواجه کمال الدین و از اهل قهستان ری و صاحب اسماعیل بن عباد مربی وی. با مجد الدولهٔ دیلمی معاصر و در همهٔ فنون کمالات قادر. اشعار عربی و فارسی و دیلمی گفته و گوهر معانی به مشقت اندیشه سفته. ظهیر فاریابی که ازمعارف شعر است، او را مدیح سراست. غرض، فاضلی رفیع القدر و فرزانه‌ای وسیع الصدر بوده. این چند بیت از اوست:

ازمرگ حذر کردن دو روز روا نیست
روزی که قضا باشد، روزی که قضا نیست

روزی که قضا باشد کوشش نکند سود
روزی که قضا نیست در آن مرگ روانیست
٭٭٭

با بط می‌گفت ماهی‌ای در تب و تاب
باشد که به جوی رفته باز آید آب

بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب
دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب
٭٭٭

تا تاجِ ولایت علی بر سرمی
هر روز ز روزِ رفته نیکوترمی

صد شکر که این که پیشوا، حیدرمی
از فضل خدا و پاکی مادرمی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۶ - انوری ابیوردی
گوهر بعدی:بخش ۱۸ - باقی تبریزی علیه الرحمه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.