هوش مصنوعی:
شیخ خالد، عارفی برجسته و از مشایخ طریقت نقشبندیه، دارای اصل و نسب کردی و ساکن بغداد بود. او سالها به تحصیل و ریاضت پرداخت و در میان علما و عرفای زمان خود جایگاهی والا یافت. وی به دلیل نفوذ و مریدان فراوان، مورد سوءظن حکومت قرار گرفت و به روم مهاجرت کرد. دو بیت شعر از او نقل شده که نشاندهندهی عشق و درد عرفانی است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عرفانی و تاریخی است که برای درک عمیقتر، به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی تاریخی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۱۷ - خالد سلیمانیه
وهُوَ فخرالعارفین و زین السالکین شیخ خالد و در کمالات صوری و معنوی واحد. اصلش از اکراد سلمانیه و در بغداد صاحب خانقاه و دستگاه. به صحبت علما و فضلای معاصرین رسیده و سالها در بادیهٔ تحصیل و طلب دویده و در خدمت عرفا و مشایخ این عهد ریاضات کشیده تا بادهٔ معرفت چشیده. همواره آستانش ملجاء فقیران و پیوسته محفلش مجمع امیران. به همت و سخاوت معروف و به طاعت و عبادت موصوف. سلاسل بسیار دیده و طریقهٔ نقشبندیه گزیده. اکنون سلسلهٔ علیهٔ نقشبندیه را به وجودش افتخار است و شیخ بالاستحقاق و الاستقلال آن دیار است. از بلاد بعیده طالبان خدمتش مخصوص به تقبیل حضرتش میآیند و به مفتاح توجه و التفاتش قفل گنجینهٔ طلب میگشایند. از کثرت مریدین، پاشای بغداد از وی متوهم شده، شیخ از بغداد به روم آمده. اکنون در روم به سر میبرد. این دو بیت از اوست:
طبیبان جملهام از چاره واماندندو من آخر
به دردی یافتم درمان دل دیوانهٔ خود را
اگر مرد راهی دردوست باز است
وگر قصه جویی حکایت دراز است
طبیبان جملهام از چاره واماندندو من آخر
به دردی یافتم درمان دل دیوانهٔ خود را
اگر مرد راهی دردوست باز است
وگر قصه جویی حکایت دراز است
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۶ - خاکی خراسانی
گوهر بعدی:بخش ۱۸ - خاوری کوزه کنانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.